حالاتم یجوریه
نمیتونم تو جمع بشینم
نمیتونم صحبت کنم با رفقا خونواده....
بی حالم بی حوصله عصبی احساس بی ارزشی
سنگین شده سرم رو تنم
از خودم خوشم نمیاد از چیزایی که علاقه داشتم بهشون دیگه خوشم نمیاد ازشون
نمیتونم بخندم انگار دارن زجرم میدن وقتی کمی میخام لبخند بزنم
خودمو گم میکنم اسم و هوش و حواسم از بین میره
یه گوشه میشینم و فقط خیره میشم
وخیلی خیلی.....زیادن حالتام
ولنتاین 97...برچسب : نویسنده : asheg1779 بازدید : 90